عروجی | شهرآرانیوز؛ چرا برخیها گمان میکنند فکرکردن به آواره شدن و گشتن دنبال یک خانه مناسب نمیتواند آدم را تا سرحد مرگ ببرد و وضعیت نصفه نیمه یک خانواده کوچک را بحرانی کند؟ چرا عدهای به خیالشان هم نمیرسد که این وضعیت میتواند کشنده باشد؟ اصلا چطور میتوان در مقابل صحبت کلیشهای و همیشگی املاکیها که با پولشان دیگر آغل هم کرایه نمیدهند، دوام آورد؟
چطور میتوان فهمید کسی که خانه اش را تا قبل از این با اجاره ماهانه چهارونیم میلیون تومان و پول پیش ۸۰ میلیون تومانی آن هم به سختی پیدا کرده، حالا به ناگاه صاحب خانه بدون هیچ قاعدهای تصمیم گرفته است از ترس تورم یا چهاردیواری اختیاری یا هزار چیز دیگر، همان خانه را یک شبه به ۲۰۰ میلیون تومان پول پیش و ۱۵ میلیون تومان اجاره بدهد؟
اصلا چند نفر صبح تا شب میتوانند کار کنند و چنین پولی را سرماه بگذارند کف دست صاحب خانه؟ حالا عدهای هم این وسط میگویند چرا نرفته است چند کوچه پایین تر؟ چرا نرفته است یک جای جمع وجورتر؟ این پرسشها راستش مثل همان توصیه به نخوردن ماکارونی و برنج و میوه و گوشت وسط گرانی هاست و بیشتر برای حذف کردن صورت مسئله است. ولی آیا این موضوع متولی ندارد؟ کسی نمیخواهد بیاید وسط گود و چیزی بگوید؟ دیروز که خبر سکته یکی از خبرنگاران قدیمی روزنامه «همشهری» به دلیل افزایش چندبرابری اجاره خانه اش منتشر شد، همه را بهت زده کرد.
علی بهرامی، خبرنگاری بود که چندروز قبل از فوتش به روزنامه پیام داده بود صاحب خانه اش اجاره خانه اش را چندبرابر کرده است. او نوشته بود که چرا کسی جلو زیاده خواهی آنها را نمیگیرد. او به گفته همکارانش روز قبل از فوت صحیح و سالم از محل کار به خانه رفته، اما گویا از فشاری که به او آمده است، سکته میکند و از دنیا میرود. همین موضوع نشان میدهد مستأجران چه فشار روحی زیادی را تحمل میکنند و چطور این فشارها خودش را در کمترین زمان ممکن نشان میدهد و میتواند به قیمت جان آدمها تمام شود.
خیلی از کاربران حالا بعد از فوت علی بهرامی شروع کرده اند به نوشتن تجربههای اجاره نشینی و مصیبت هایش. یکی از کاربران نوشته بود: «آرایشگاهی که میرم، هر سال داره محل کارش رو عوض میکنه. با اینکه در سراسر هفته روزی ۱۰ ساعت کار میکنه و با اینکه حتی آرایشگاهش رو اشتراکی میگیره، از پس افزایش اجارهها برنمی آد.»
یکی دیگر از کاربران، اما از تجربه تلخ کار دوستانش در شهر و بیکاری نوشته بود: «چهار نفر از دوستان تحصیل کرده ام به علت دوبرابرشدن اجاره منزل مشترکشون در تهران مجبور شدند کارشون رو رها کنن و به شهرستان برگردن و بیکار بمونن.» آیا دولت مردان نمیخواهند فکری بکنند؟ نمیخواهند قوانین سفت وسخت تری برای جلوگیری از افزایش کرایه خانهها اعمال کنند؟